روش های تجزیه و تحلیل در اقتصاد

   از مفهوم ، موضوع و مشخصات اساسی اقتصاد معلوم میشود که این رشته دارای اصول مسلمی است که به کمک آنها ، به عنوان یک علم مستقل و در عین حال وابسته تلقی میشود . این علم برای خود دارای دیدی از جهان و انسان و روش های تجزیه و تحلیل و عمل است . این روش ها ، بترتیب : روش قیاس و استقراء ، روش میکرو و ماکرو ، روش الگوها ، هستند .

الف – روش قیاس و استقراء :

      قیاس (Deduction) یک روش تحقیق و تحلیل استدلالی است که هدف آن استنتاج قواعد حاکم بر موارد جزئی و خاص از قوانین و قواعد کُلی و عام است .

 

باقی مطلب را در ادامه مطلب بخوانید!!  


    بر عکس ، استقراء (Induction) عبارت از استدلال جهت استنتاج قواعد و اصول کلی از طریق مشاهده پدیده های جزئی و خاص است .

       در قیاس ، تجزیه و تحلیل صرفاً جنبه نظری دارد ، این روش بیشتر در فلسفه و منطق و ریاضیات میتواند مورد استفاده قرار گیرد. بطور کلی در علوم انسانی ، به ویژه در اقتصاد ، استعمال آن مشکل است به همین اساس روش استقراء کم کم جای قیاس را گرفت، مگر امروزه دیگر تحلیل مبتنی بر قیاس یا استقراء محض در اقتصاد ، متداول نیست و روش معمول ، اغلب ، ترکیبی از آن دو میباشد.

 

ب – روش میکرو و ماکرو :

       منظور از تحلیل میکرو اقتصادی بررسی بر اساس کمیت های جزئی و بطور انفرادی (مصرف کننده، پس انداز کننده و...) است و منظور از تحلیل ماکرو اقتصادی تجزیه و تحلیل بر مبنای کمیت های  کلی و به مقیاس گروه ها مانند : مصرف کنندگان ، پس انداز کنندگان، و بلاخره جوامع اقتصادی است.

      این دو شاخه تجزیه و تحلیل اقتصادی در عین حال مستقل از هم و وابسته به هم هستند. و بدین ترتیب است که هر یک ، موضوع تحقیقات و عمل مستقل را تشکیل میدهد . ولیکن ، از آنجا که اغلب عقیده بر این است که کمیت های کل و کلان از مجموع کمیت ها و واقعیات جزئی و خورد بوجود میایند ، لذا بین دو روش میکرو و ماکرو اقتصادی گاهی رابطه همبستگی بسیار شدید وجود دارد. این دو روش در اقتصاد جدید بیشتر مورد توجه میباشد.

 

 

ج – روش استاتیک و دینامیک :

      براساس ضابطه زمان، تجزیه و تحلیل اقتصادی بدو صورت انجام میگیرد : یا به عامل زمان توجهی ندارد ، ویا آنرا دخالت میدهد. در صورت اول منظور تجزیه و تحلیل (استاتیک) و در حالت دوم هدف تجزیه و تحلیل (دینامیک) است.

        تجزیه و تحلیل استاتیک به عمل یک عکاس میماند که از شیئ در یک زمان معیین عکسی تهیه و ظاهر کند.

در اقتصاد نیز اقتصاد دان میتواند در یک زمان معیین وضع خاصی از اقتصاد را در نظر گرفته و تجسم کند. غالباً به کمک اطلاعات سیستم حسابداری که مربوط به یک زمان معیین (یک فصل، یک سال، یک ماه) فعالیت های اقتصادی است ، چنین تصویری ارائه داده میشود. اینجاست که اقتصاد دان، گذشته را به آینده مربوط میکند و بر مبنای اطلاعات گذشته پیشنهادات در مورد آینده به مسؤلان سیاست های اقتصادی ارائه میکند. که این موضوع جنبه کاملاً استاتیک دارد زیرا که براساس اطلاعات یک زمان معیین صورت میگیرد.

       حال اگر اطلاعات چند زمان گذشته مورد بررسی قرار گیرد تجزیه و تحلیل جنبه خاص و دیگری بخود خواهد گرفت که برای اقتصاد دانان دینامیک مقایسه ای است. تجزیه و تحلیل دینامیک موقعی صورت میگیرد که دو یا چند زمان در نظر گرفته شود و پدیده های به وقوع یافته طی این دو یا چند زمان بطور پیوسته بررسی شود.

درین حالت ، در واقع یک نوع (فلم) از پدیده ها فراهم میاید و از کلیه وقایع فلمبرداری شده و بر اساس آن تجزیه و تحلیل صورت میگیرد.

 

د – روش الگوها :

منظور از الگو به مفهوم کمی و ریاضی کلمه یک چارچوب ساده و درعین حال کامل و متجانس بصورت یک دستگاه ریاضی کاملی است که برای تجزیه و تحلیل یک وضع موجود ( الگوی تحلیلی یا شکلی) و پیش بینی تغییرات ( الگوی پیش بینی ) یا عمل روی آن ( الگوی سیاست اقتصادی ) که در هر سطحی میباشد. بنابراین روش الگوها ترکیبی از مجموعه روش های مذکور در فوق است . زیرا که جهت بررسی تعادل (وضع معیین) و عدم تعادل (تغییرات آن) بکار میرود ، و در نتیجه میتواند هم دارای جنبه استاتیک و هم جنبه دینامیک بخود گیرد و نیز تجزیه و تحلیل میتواند مربوط به سطوح مختلف (فرد ویا گروه) باشد و بنابرین دارای جنبه میکرو و ماکرو گردد. و بلاخره روش های آماری و ریاضی در آن مورد استفاده قرار میگیرد و ازین لحاظ بررسی جنبه کمی بخود میگیرد. در صورتیکه بجای مفهوم کمی ، مفهوم کیفی الگو را در نظر بگیریم بررسی بیشتر جنبه کیفی بخود میگیرد . و این روشی است که بنوبه خود در الگو های اقتصادی معمول است. ولیکن در اقتصاد جدید بیشتر الگو های کمی مورد توجه قرار گرفته و در حال تکامل سریع است.