لنز و نما

زاویۀ لنز چیست؟

لنز دوربین فقط بخشی از صحنۀ مقابل را به ما نشان می دهد. در یک سیستم معمول برای تلویزیون و ویدئو، اندازۀ افقی تصویر 1 بر 33 بار بزرکتر از اندازۀ عمودی تصویر است. به عبارت دیگر، ابعاد تصویر تلویزیونی دارای نسبت 3 به 2 است. گنجایش ابعاد صحنه ای معین در کادر تصویر تلویزیونی، بستگی به زاویۀ لنزی دارد که آن بخش


از صحنه را پوشش می دهد. برای مثال ، اگر لنزی با زاویه ای برابر با 40 درجه ، حدود افقی تصویر را نمایش دهد، به طور مسلم اندازۀ زاویۀ لنز برای به تصویر کشیدن حدود عمودی تصویر، برابر با 30 درجه خواهد بود. زوایای واقعی نمایش یا ثبت تصویر ، با فاصلۀ کانونی لنز ارتباط معکوس دارد( در فاصلۀ کانونی کوتاهتر ، زاویۀ لنز بازتر است و بالعکس ، در فاصلۀ کانونی بلند تر ، زاویۀ لنز بسته تر است. فصل ضمیمه را ملاحظه نمایید – م ). بر اساس طراحی لنز ها، زاویۀ لنز های با فاصلۀ کانونی معین ثابت است. اما لنز های زوم، فاصلۀ کانونی متغیر دارند. بنابراین ، می توان پوشش تصویری آنها را تنظیم کرد.

به طور معمول هنگام طراحی نماها دو سبک مورد استفاده قرار می گیرد. می توانید لنز را با فاصلۀ کانونی آن، یا با زاویۀ دید افقی اش شناسایی کنید. از آنجا که زوایای لنز بیشتر مشهود هستند و به طور مستقیم با ابعاد صحنه ارتباط مستقیم دارند، در اینجا از این روش استفاده خواهیم کرد.

 

نسبت زوایا در لنز های زوم

پوشش حد افقی یک لنز زوم می تواند از کوچکترین مقدار (مثل: 5/1 درجه) در باریکترین و بسته ترین حالت خود، تا بزرگترین مقدار ( مثل 60 درجه) در پهنترین و بازترین حالت خود تغییر یابد.

بیشتر لنز زوم وسعت محدودی از صحنه را پوشش می دهند. به طور مثال ، یک لنز زوم با نسبت 10:1 (5 درجه تا 50 درجه) بیشترین کاربرد عملی را برای مقاصد عمومی تصویربرداری دارد.

 

اندازۀ تصویر

زاویۀ لنز مشخص می کند که چه مقدار از صحنۀ مقابل دوربین، از جایی که دوربین در آنجا قرار گرفته است، مشاهده می شود. به طور مثال، یک لنز زاویه بسته 10درجه ، ممکن است چهرۀ یک فرد را از میان خیل جمعیت در قاب تصویر قرار دهد. با تعویض آن لنز با یک لنز زاویه باز ، مثلاً 50 درجه، تمامی افراد مورد نظر در قاب تصویر جای خواهند گرفت. به عبارت دیگر، هر چند در این حالت بیشترین بخش از صحنه را می بینیم ، اما اندازۀ فاصلۀ کانونی لنز به طور نسبی کاهش یافته است.

·        با استفاده از لنز 10 درجه، سوژه 5 بار بزرگتر از هنگامی است که لنز 50 درجه را به کار می بریم ، اما فقط 1 بر 5 صحنه دیده می شود.

·        با بهره گیری از یک لنز 5 درجه، سوژه دو بار بزرگتر از هنگامی است که لنز 10 درجه را به کار می بریک و 10 بار بزرگتر از زمانی است که لنز 50 درجه را در نما استفاده می کنیم.

 

زاویۀ لنز و پرسپکتیو

از لحاظ نظری، اشیاء و سوژه های جلوی دوربین، هنگامی در ابعاد واقعی شان نشان داده خواهند شد که زاویۀ دید لنز دوربین شبیه به زاویۀ دید چشم انسان و تقریباً برابر با 20 درجه تا 27 درجه باشد، اما اگر چشم انسانی کمی کمتر یا بیشتر از زاویۀ مذکور در بالا را ببیند، قادر به انعطاف و تطبیق ابعاد و اندازه های تصویر با موضوع مورد مشاهده نخواهد بود و اجسام را بزرگتر یا کوچکتر از ابعاد و اندازه های واقعی خود خواهد دید. به هر حال اگر از درون لنزی که دارای زاویه ای باز و بسته است به صحنه نگاه کنید، پرسپکتیو تصویر کج و معوج به نظر خواهد رسید. فضاء فاصله و عمق میدان، با استفاده از لنز های زاویه باز اغراق آمیز و با به کار گرفتن لنز های زاویه بسته، به هم فشرده نمایش داده خواهند شد. بنابراین، همان طور که خواهید دید، می توانید از این ویژگیها برای اجرای منظور خود بهره ببرید.

 

زاویای لنز دوربین چیست؟

زاویۀ دید لنز

لنز دوربین تلویزیونی همه چیز را بر اساس نسبت 4 به 3 می بیند. بنابر  این زاویۀ دید عمودی دوربین برابر با 3 بر 4 دید افقی آن است.

 

تغییر زاویۀ دید لنز

با تغییر زاویۀ دید لنز، ابعاد و اندازه های تصویر موضوع های مقابل دوربین به نسبتهای معین تغییر می کند. با استفاده از یک لنز که زاویۀ دید آن سه برابر لنز قبلی باشد تصویر سوژه با 1 بر 3 اندازۀ قبلی خود ظاهر می شود و عرض دید صحنۀ مقابل دوربین به 3 برابر افزایش می یابد. مثل این است که فاصلۀ دوربین را از سوژه به سه برابر افزایش داده باشیم. استفاده از لنز زاویه  بسته تر، نتیجۀ معکوس خواهد داشت.

 

 

 

لنز های زاویه باز

اصطلاح یا عبارت ((زاویه باز)) به لنز هایی اطلاق می شود که زاویۀ دید آنها برای مثال بین 30 درجه تا 60 درجه یا بیشتر است. استفادۀ دقیق از لنز زاویه باز، مزیتهای فراوانی دارد... در عین حال، نقاط ضعف و اشکالاتی نیز دارد که باید به آن توجه کرد.

 

مزایا

با تغییر فاصلۀ کانونی در یک لنز زوم تا بازترین حد خود، محدودۀ وسیعتری از صحنه در کادر خواهد بود. با لنزی که زاویۀ دید عاری یا نرمال دارد، برای دستیابی به همان صحنه باید فاصلۀ دوربین را از سوژه بمراتب بیشتر کنید. این کار مخصوصاً در مکانهایی که فضای محدودی برای حرکت دوربین دارد، اغلب غیر عملی است. این ویژگی بسیار خوب چنین لنزی است که می توانید بدون جابه جا کردن دوربین و عقب کشیدن بسیار زیاد آن از صحنه و سوژه، صحنۀ وسیع مقابل دوربین را ضبط یا پخش کنید.

لنز زاویه باز پرسپکتیو تصویر را اغراق آمیز نشان می دهد. به نظر می رسد که به فاصله، فضا، مکان و عمق میدان توجه خاصی شده است. همۀ چیز ها دورتر از آنچه واقعاً قرار گرفته اند، نشان داده میشوند. این ویژگی در یک استودیوی کوچک ، موهبتی بزرگ به شمار می رود؛ جایی که در آن حتی یک دکور محدود و مقتصدانه را میتوان به صورت فضایی وسیع ، جلوه داد. مزیت دیگر این گونه لنز ها حرکات نرم و یکدست دوربین است که براحتی صورت می پذیرد؛ بویژه بر زمینهای ناهموار، پستی وبلندیهای زمین کمتر حس می شود. از آنجا که عمق میدان تصویر زیاد است، امکان واضح سازی لنز نیز آسانتر  است.

 

نقاط ضعف و اشکالات

به هر حال استفاده از لنز های زاویه باز، عیب و ایراد های خاص خود را دارد. این که بتوانیم تمام صحنه را در یک نما بگنجانیم بسیار خوب است، اما اگر دقت کافی به عمل نیاید، خارج از محدودۀ دکور صحنه، بوم صدا، وسایل و منابع نور، دوربینهای دیگر و افراد ناظر بر صحنه را هم ، بخطا ، در کادر خواهید داشت. هنگام تصویر برداری خارج از استودیو و استفاده از لنز های زاویه باز، چه بسا متوجه شوید که مقدار نا متناسبی از آسمان یا زمین جلو صحنه را در تصویر خود جای داده اید. بار ها اتفاق می افتد که لنز زاویه باز ، فضا را اغراق آمیز نشان میدهد و صحنه حالت دلهره و تشویق را به نمایش می گذارد. مخصوصاً این حالت زمانی رخ می دهد که یک مستند ساز و مفسر قصد اشاره به اوضاع تنگ و محدود زندگی دارد ولی به دلیل استفاده از لنز زاویه باز، صحنه به طرزی غیر عادی وسیع و جادار به تصویر کشیده شده است.

یکی دیگر از آثار عجیب بهره گیری از لنز های زاویه باز، زمانی است که سرعت حرکت اشیاء و سوژه ها، به طرف دوربین یا به سمت مخالف، اغراق آمیز جلوه می کند؛ حال چه مردم حرکت کنند، چه دوربین به طرف آنان یا برخلاف آن حرکت کند.

با استفاده از لنز زاویه باز ، جزئیات سوژه بسرعت کوچکتر و دورتر می شوند و از دوربین و از یکدیگر فاصله می گیرند. اما حرکت به جلو برای دیدن آشکارتر و روشنتر جزئیات ، می تواند نوعی واپیچیدگی عجیب تصویر را ظاهر سازد. نما های نزدیک از افراد که با لنز زاویه باز تصویر برداری می شوند، نا خوشایند، و حتی مضحک نشان داده می شوند؛ و نما های نزدیک از مطالب چاپی ، نت موسیقی و نمودار ها، دارای واپیچیدگی شدید هندسی است. اگر سر دوربین را با یک لنز 50 درجه یا بیشتر به طور افقی حرکت دهید، به نظر می رسد که خطوط عمودی هنگام عبور از جلوی لنز انحنا پیدا می کنند و دو باره صاف می شوند.

 

الف ) لنز زاویه باز

در موضوع تعیین شده برای دوربین ، لنز زاویه باز در ظاهر، فواصل پوششی بیشتر و تصاویر کوچکتر از سوژه را عرضه می کند.

 

ب) احساس فضای صحنه

در حالی که لنز معمولی(به طور مثال 24 درجه) ، پرسپکتیو عادی را ارائه می دهد، لنز زاویه باز به ظاهر، پرسپکتیو مبالغه آمیز را عرضه می کند. البته در این تصویر برای نشان دادن سوژه در اندازه ای که با لنز عادی دیده می شود، فاصلۀ دوربین کمی تنظیم شده است.

 

ج) عمق میدان

شفافترین تصویر ، در فاصلۀ وضوح لنز تشکیل می گردد. تصویر به طور اساسی در محدودۀ فاصله های نزدیکتر و کمی دورتر از مرکز وضوح تصویر، شفاف و واضح باقی می ماند. اگر فاصلۀ وضوح افزایش یابد، یا دیافراگم بسته تری برای لنز انتخاب کنیم ، عمق میدان دید برای لنز های زاویه باز، عمیقتر نشان داده می شود.

 

لنز های زاویه بسته یا تله فتو

 

اصطلاح زاویه یا ((تله فتو)) شامل لنز هایی می شود که برای مثال زوایای از 15 درجه تا 5 درجه یا کمتر را پوشش دهند.

 

مزایا

زاویه بستۀ لنز تله فتو نمای ((تلسکوپیک)) از سوژه ارائه می دهد. بنابراین ، چون بخش محدودی از موضوع یا صحنه را دریافت می دارد، کل صفحۀ تلویزیون را پر می کند. به ویژه زمانی که به سبب نا هموار بودن زمین در محل تصویربرداری ، ناکافی بودن زمان برای تولید، و موانعی که امکان نزدیک شدن دوربین به سوژه را با یک لنز معمولی و نرمال نمی دهد ، بخواهید نمایی نزدیک از سوژه بگیرید، لنز زاویه بسته یا تله فتو، وسیلۀ بسیار سودمندی است.

 

نقاط ضعف و اشکالات

در تصویری که از شیئی مسطح ، مثل یک تابلو نقاشی، می گیرید، عملکرد لنز زاویه بسته مشابه لنز عادی است( هر چند واضح سازی با لنز تله فتو مشکلتر به نظر می رسد). اما اگر با لنز زاویه بسته از سوژه های سه بعدی تصویر برداری کنیم ، عمق تصویر به هم فشرده و اشیاء نزدیک به یکدیگر نمایش داده خواهد شد. سوژه هایی که تقریباً دور از دوربین هستند، به نسبت نزدیکتر و بزرگتر از اندازۀ واقعی خود نمود خواهند داشت؛ در حالی که اشیاء دور از دوربین باید کوچکتر دیده شوند. ولی با استفاده از لنز زاویه بسته ، این اتفاق نمی افتد و موضوع های دور از دوربین کوچکتر دیده نمی شوند، چهره ها به شکل نا خوشایندی صاف و تخت در می آیند و محدوده حجم ظاهر موضوع ، کاهش می یابد ( به عبارت دیگر موضوع سه بعدی به شکل و تصویر دو بعدی تبدیل می شود-م)

 

ثابت و بی حرکت نگه داشتن دوربین

هنگام استفاده از لنز های زاویه بسته، یک لرزش بسیار کوچک ، تکانهای شدیدی را روی تصویر نشان می دهد؛ حرکات دوربین ، ناموزون، پرتکان و شلوغ به نظر می آید. هر قدر زاویۀ لنز بسته تر باشد این نتایج نه چندان دلپذیر بیشتر خواهد بود. هنگام کار در خارج از استدیو، اغلب به لنز های تله فتوی بسیار زاویه بسته، مثل 0.5 تا 50 درجه ، نیاز خواهید داشت تا سوژه های دور از دوربین به قدر کافی بزرگتر در تصویر ظاهر شوند. در این حالت برای جلوگیری از چرخشهای آزاد کله گی سه پایه ، باید پان و تیلت دوربین (سه پایه) را قفل کرد.

 

عمق میدان دید

وقتی لنز را واضح می کنیم، در واقع آن را برای فاصلۀ معینی که تصویر در آن فاصله شفافترین و واضحترین حالت خود را دارد تنظیم می کنید. اگر فاصله کمتر یا بیشتر شود، وضوح تصویر بتدریج کم می شود، تا آنجا که دیگر جزئیات دیده نمی شوند. فاصله ای را که در آن ، سوژه به طور قابل قبولی واضح دیده می شود، عمق میدان می نامند. این فاصله بسته به فاصلۀ کانونی لنز(زاویۀ لنز) ، فاصلۀ دوربین از سوژه و دیافراگم لنز، از چند سانتی متر تا بی نهایت در نوسان است.

هرگاه زاویۀ لنز(زاویۀ بازتر و فاصلۀ کانونی کوتاهتر) کاهش یابد، مخصوصاً وقتی دوربین به موضوع نزدیکتر می شود، عمق میدان وضوح کاهش خواهد یافت.

جایی که عمق میدان وضوح بسیار محدود باشد،  واضح سازی لنز بسیار مشکل خواهد بود. در این حالت، تنظیم و تغییر کوچکی در حلقۀ وضوح لنز، سوژه را غیر واضح نمایش می دهد. ممکن است سوژه از محدودۀ وضوح لنز خارج گردد یا بزرگتر از آن باشد که در فاصلۀ عمق میدان وضوح جای گیرد!

 

کاربرد لنز های زاویه بسته یا تله فتو

 

الف) لنز زاویه بسته

در موضوع تعیین شده برای دوربین، لنز زاویه بسته به ظاهر فواصل پوششی نزدیکتر به سوژه و تصاویر بزرگتر از آن را عرضه می کند.

 

ب) احساس فضای صحنه

در حالی که یک لنز عادی(به طور مثال 24 درجه) پرسپکتیو عادی را ارائه می دهد، لنز زاویه بسته به ظاهر پرسپکتیو به هم فشرده را عرضه می دارد. البته در این تصویر برای نشان دادن سوژۀ جلو صحنه در همان اندازۀ دیده شده با لنز عادی، فاصلۀ دوربین کمی تنظیم شده است.

 

ج) ثابت و بی حرکت نگه داشتن دوربین

با استفاده از لنز 24 درجه عادی، پستی و بلندی های احتمالی کف محل تصویربرداری یا وزش باد قوی، فقط یک پرش کوچک قابل اغماض، پرشی به اندازه 1 بر 24 ارتفاع قاب تصویر، ایجاد می کند. در حالی که با استفاده از لنز زاویه بسته (فرضاً 5) ، بر اثر همان مقدار تکان، پرش قابل توجهی در حد 1 بر 5 ارتفاع تصویر ایجاد می شود. با لنز 50 درجه در حد 1 بر 50 ارتفاع تصویر ایجاد خواهد شد که در مجموع قابل چشم پوشی است.

 

کاربرد لنز زوم

روی اکثر دوربینهای تلویزیونی لنز زوم نصب می کنند. لنز زوم مزیتهای کاربردی زیادی دارد، اما باید با دقت کافی از آن استفاده کرد.

 

ابزار کنترل لنز زوم

انواع مختلفی از روشها و وسایل کنترل لنز زوم وجود دارد:

·        حلقۀ واضح سازی که روی بدنۀ لنز تعبیه شده است و با دست تنظیم می گردد.

·        دسته کوک، که روی دسته های سه پایه و کله گی بسته می شود و با کابل مخصوص به سیستم لنز و حلقۀ زوم کردن آن متصل می گردد. دستۀ کوک را هر چه سریعتر بچرخانید، عمل زوم کردن سریعتر انجام می پذیرد.

·        کلید یا سویچ کنترل، معروف به ((شستی))، که به طور معمول روی دستۀ چپ متصل به کله گی بسته می شود و از طریق صدور دستور به یک موتور کوچک الکتریکی در ((نظام خودفرمان)) ، عمل زوم کردن به داخل یا خارج را انجام میدهد. هر قدر کلید شستی را بیشتر فشار دهید، عمل زوم کردن سریعتر انجام می گیرد. کلید شستی سرعتها و نسبتهای متفاوتی از عمل زوم کردن را عرضه می کند(x2,x4,x8,…)

·        کلید دو طرفه، مشهور به ((الاکلنگی)) ، برای کنترل عمل لنز های زوم سبک و کوچک روی بعضی دروبینها نصب می شود. این کلید اغلب به موتور کوچکی که سرعت عمل آن قبلاً برای زوم کردن تنظیم شده است، فرمان می دهد.

·        جعبۀ فرمان. اغلب کلید های نصب شده برای تنظیمهای مختلف لنز دوربین، که روی جعبۀ فرمان مخصوصی قرار دارند، فشاری هستند و ممکن است روی دسته های متصل به کله گی یا روی بدنۀ دوربین ، نصب شوند. با کلید های روی این جعبه فرمان ، می توانید با سرعتهای از قبل تنظیم شده، به چهار یا پنج زاویۀ لنز از پیش تعیین شده زوم کنید. این جعبه فرمان شاید دگمه ها یا کلید های ویژه ای برای انتخاب زوایای باز و بسته لنز، و فعال ساختن و به کار انداختن سیستم زوم خود کار داشته باشد. در ضمن ممکن است دارای نمایشگر خاصی برای اعلام زاویۀ لنز مورد استفاده باشد.

 

سیستمهای زوم خودکار ، به طور معمول نرمتر و روانتر از سیستمهای دستی عمل می کنند. در ضمن ، در صورت نیاز می توان از آن چشم پوشی کرد و به طور غیر خود کار عمل زوم را انجام داد.

 

مواظب باشید!

بسیاری از تصویر برداران غیر حرفه ای ، به دلخواه و بدون دلیل منطقی ، فقط برای تغییر اندازۀ نما، زاویۀ لنز را عوض می کنند. آنان اعتقاد دارند که با این عمل در حرکت دوربین صرفه جویی می کنند. برخی مواقع چارۀ دیگری نیست، اما نباید فراموش کرد که زاویۀ لنز انتخاب شده، پیامد های عمده ای دارد:

·        پرسپکتیو. اگر تصاویر مختلفی با زوایای مختلفی از یک لنز زوم را در کنار هم تدوین کنید، دریافت و احساس بینندگان شما، با دیدن اندازه ها، فاصله ها و نسبتهای گوناگون در کنار هم، از یک نما به نمای دیگر تغییر خواهد کرد. این کار باعث درهم ریختگی و آشفتگی احساس بیننده در بارۀ محیط نمایش و تداوم دید خواهد شد.

·        جابه جا کردن هنگام تصویر برداری. اگر سوژۀ متحرکی را با لنز زاویه باز تعقیب نمایید ، هم حرکت دوربین راحت تر خواهد بود ، هم عمل واضح سازی لنز. این لنز را بایک لنز زاویه بسته عوض کنید، خواهید دید که به تصویر کشیدن سوژۀ متحرک و ثابت نگه داشتن دوربین و چرخش نرم و ملایم سر دوربین به چپ و راست چقدر مشکلتر خواهد بود. با لنز زاویه بسته، واضح سازی لنز نیز تقریباً مشکل می شود. برای حرکت کوچک با دوربین، مجبور خواهید بود بار ها و بار ها تنظیم وضوح لنز را تغییر دهید.

·        تنظیم وضوح از قبل. تصویری با زاویۀ باز لنز بگیرید. چون فاصلۀ عمق میدان قابل توجه است، عمل واضح سازی لنز بسیار آسان و راحت است. این باربه نمای درشت زوم کنید. خواهید دید که سوژه از حالت وضوح خارج شده است. چرا؟ برای اینکه عمق میدان در تنظیم زاویه های بسته لنز ، کم و کوتاه می شود و بنابراین عمل فوکوس کردن مشکل می گردد. شاید وقتی برنامه ای را ضبط یا از تلویزیون پخش می کنید، مجبور شوید در لحظه ای که تصویر دوربین شما پخش یا ضبط می گردد، وضوح لنز خود را اصلاح نمایید. تنها راه نجات از این گرفتاری ، از پیش تنظیم کردن وضوح لنز است. بدین ترتیب که قبل از ارائه نما به کارگردان فنی ، لنز را تا بسته ترین حالت خود به جلو زوم کنید. بدقت آن را فوکوس کنید. بعد به نمای زاویه باز لنز برگردید. حال وقتی زمان زوم کردن به جلو برسد، وضوح شما دقیق و درست خواهد بود.

 

چرا لنز زوم؟

اگر، همان طور که در صفحات قبل دیدیم ، کاربرد لنز زوم این قدر مشکل ساز است، چرا بهره گیری از آن تقریباً جهانگیر شده؟ پاسخ این است که لنز زوم در دستهای یک متخصص آگاه وسیلۀ ارزشمندی است، اما اگر به طور تصادفی و بدون دلیل و منطق به کار رود، به جلوه های تصویری عجیب و غریب و فنون درهم ریخته و نا مربوط منجر می شود.

 

جلوه های زوم کردن

اگر زمانی که تصویر دوربین شما در حال ضبط یا پخش است (به اصطلاح تلویزیونیها روی آنتن هستید)، زاویۀ دید لنز زو م را تغییر دهید، اثر زوم کردن حاصل خواهد شد.

·        بازتر کردن زاویۀ لنز یعنی زوم به عقب یا زوم به خارج

·        بسته تر کردن زاویۀ لنز یعنی زوم به جلو یا زوم به داخل

 

هنگام زوم کردن لنز، به نظر می رسد که دوربین به جلو یا عقب حرکت می کند. اما اگر دقت کنید، می بینید که هنگام زوم کردن، فقط اندازۀ یک تصویر، بزرگتر یا کوچکتر می شود. وقتی در دنیای اطراف با زاویۀ لنز نرمال حدود 24 درجه حرکت کنیم، (یعنی در حقیقت با زاویۀ دیدی برابر با دیدی برابر با تقریباً زاویۀ دید چشم انسان) ، کلیۀ موضوعات موجود در آن محیط ، در برابر چشم ما به طور ناگهانی ( و گاه بسرعت یا آهسته) ناپدید یا آشکار نمی شوند. پیشتر دیدیم که زوم کردن به جلو یا عقب ( به داخل یا خارج) برای تصویربرداری از یک موضوع مسطح (مثل یک تابلوی نقاشی) براحتی میسر است. در حقیقت ، زوم کردن بسیار ساده تر ، استوار تر و بی دردسر از حرکت دادن دوربین به جلو یا عقب برای تغییر نماست. حالا این عمل را (عمل زوم کردن به جلو یا عقب) برای سوژه های سه بعدی پیاده کنید؛ خواهید دید که فضای صحنه به طور غیر طبیعی در تصویر گسترده تر یا فشرده تر می شود.

 

کارکرد لنز زوم چگونه است؟

اگر دوربین روی سه پایه ای ثابت قرار دارد، اگر زمین محل تصویربرداری ، ناهموار و نامناسب برای حرکت هر نوع پایۀ چرخدار است، اگر دوربین شما اصلاً روی سه پایه نیست و در محلی به طور ثابت مستقر شده است، لنز زوم به شما این امکان را می دهد که احساس حرکت دوربین را به بیننده القا کنید و نما های بسیاری را با یک لنز زوم تولید نمایید. در این حال، وقتی از سوژه ای متحرک تصویربرداری می کنید، هر تغییر کوچکی در پرسپکتیو نما، احتمالاً بدون جلب توجه صورت می پذیرد.

به خاطر داشته باشید، مخصوصاً زمانی که بخواهید جلوه ای از حرکت دوربین به داخل یا خارج صحنه را به تصویر بکشید، زوم کردن نرم و آرام با لنز دوربین ،بر حرکت دوربین روی یک سطح ناهموار ارجحیت دارد.

گاهی باری بهبود بخشیدن به تصویر و ترکیب تصویر دوربین خود، قاب تصویر را کمی بازتر یا بسته تر می کنید؛ کمی تغیر در اندازۀ زاویه لنز آسانتر و بی درد سرتر از حرکت دوربین به جلو یا عقب خواهد بود. بویژه این فن زمانی کارساز خواهد بود که بازیگر یا مجری ، ضمن حرکت در صحنه نتواند دقیقاً در جایی که برای او تعیین شده است، توقف کند.

در حین تولید برنامه، وقتی از یک نمای عمومی (نمای باز ) به یک نمای کاملاً محدود برش می دهید، ممکن است بیننده دچار گیجی و سردرگمی بشود ، اما اگر به جای انجام برش ، از نمای باز به نمای بسته زوم کنید، بدون وجود مشکلات طولانی شدن نما، که در اثر استفاده از حرکات پایۀ دوربین به طرف جلو یا عقب ایجاد خواهد شد، به یک پل ارتباط دیداری عاری از ابهام دست خواهید یافت.

 

سوژه دور از دسترس

جایی که دوربین از نزدیک به سوژه دسترسی نداشته باشد، لنز زوم کمک می کندکه بتوانید از یک نقطۀ ثابت ،انواع نما هایی را که می خواهید ، ثبت کنید.

 

تغییر قاب تصویر به وسیلۀ لنز زوم

هنگامی که سوژه بسرعت در حال حرکت است، لنز دوربین را میتوان به بازترین حالتش برگرداند، بدون آنکه تغییرات حاصل از این کار آشکار باشد.

 

زوم کردن مهیج

تغییر فاصلۀ کانونی لنز زوم، همیشه باید سنجیده و آگاهانه باشد. به استثنای برخی جلوه ها و تمهیدات تصویری، که باید اتفاقی بودن آن برای بیننده ثابت شود، از زوم کردن پی در پی و سریع لنز به جلو و  عقب ، که حالت سرگیجه در بیننده ایجاد می کند خود داری کنید.

زوم کردن خیلی سریع لنز به جلو ، بسیار نمایشی و مهیج تلقی می شود. این کار، توجه را جلب می کند، هیجان را افزایش می دهد و تاکید بسیار قوی بر موضوع می گذارد. اما به خاطر داشته باشید که همین زوم کردن خیلی سریع به جلو ، جزئیات را به سوی تماشاگر می کشاند ( در حقیقت مانند پرتاب کردن جزئیات به سوی تماشاگر است) و فاصله و فضای صحنه به طور مهیجی تغییر می کند. اما برعکس ، حرکت زوم سریع به عقب، تصوری از احساس گستردگی و باز شدن فضا در تماشاگر ایجاد می کند.

با زوم کردن لنز به عقب و حرکت دوربین به جلو به طور همزمان، می توانید واپیچیدگی واعوجاج فضایی و عجیب و غریبی را ایجاد کنید.

 

تعریف نما

طی سالهای ، نظام جهانی واحدی برای طبقه بندی نما ها به وجود آمده است. اصطلاحات متفاوتند، اما با اغلب آنهایی که در این کتاب آمده، آشنایید.

 

خلق نما

در اصل، وقتی در بارۀ نوع خاصی از نما صحبت می کنیم  ،منظور این است که چه مقدار از صفحۀ تلویزیون را ، با چه ویژگیهای تصویر یک سوژه پر می کنیم، و این تصویر در چه اندازه و ابعادی ظاهر می گردد. در این جا با تاثیر چنین نمایی روی بیننده سر و کار داریم ،  نه چگونگی تولید عملی آن. برای مثال، می توانید تصویر یک نمای درشت را، هم از فاصله ای نزدیک و با یک لنز زاویه باز و هم از فاصله ای دور وبا یک لنز زاویه بسته تهیه کنید. خواهید دید که پرسپکتیو، واپیچیدگی و بهره گیری از امکانات دوربین بسیار باهم متفاوت ، اما اندازۀ نما و عمق میدان دید ( در صورت برابر بودن اثر دیافراگم لنز ها با هم یکسان خواهد بود.

 

تغییر در اندازۀ نما

می توانید اندازۀ نما را از راه های مختلف تغییر دهید:

·        با تغییر فاصلۀ سوژه با دوربین . (نسبتها و پرسپکتیو ثابت خواهند ماند.)

·        با زوم کردن (تغییر دادن فاصلۀ کانونی لنز).

·        برش دادن switching به دوربینی دیگر با زاویۀ دید لنز متفاوت ، یا دوربینی دیگر در فاصله ای متفاوت.

 

اصطلاحات

اغلب در طول تولید برنامه، تصویر بردار فقط به مجموعه ای از آگاهی های کلی از نما های مورد درخواست(کارگردان) نیاز دارد. زمانی که مردم، سوژۀ مورد نظر هستند، کافی است از تصویر بردار بخواهیم که یک نمای تک single shot ، با یک نمای دو نفره two shot ، یا سه نفره three shot و یا نمای گروهی group shot را ارائه دهد. بنابر این تصویر بردار قاب مورد نظر را تنظیم و عرضه خواهد کرد. (فراموش نکنیم که در کشور ما هنوز این اصطلاحات ، توسط کارگردانان و دست اندرکاران سینما و تلویزیون ، به زبان انگلیسی کاربرد دارد؛ بنابر این سعی شده است در این کتاب در کنار ترجمۀ این اصطلاحات عبارات اصل آن نیز درج گردد.

به همین نحو می توانید یکی از حالتهای زیر را بر گزینید:

·        نمای باز یا نمای کامل long shot/ full shot که نمایی از سوژه و صحنه ازفاصلۀ دور است.

·        نمای درشت، نمای بسته، نمای صورت درشت close shot/ thight shot برای نمایی درشت از سوژه و صحنه ای از فاصلۀ نزدیک.

·        نمای صحنه یا نمای پوششی wide shot /cover shot که کل صحنه را با دید خیلی وسیع در بر می گیرد insurance take.

 

اما برخی مواقع این اصطلاحات را باید دقیقتر به کار بریم . سیستم بین المللی کاربرد نما ها در پایان این بخش به تصویر کشیده شده اند، که توجه به آن بسیار مفید است.

 

اصطلاحات مربوط به ارتفاع دوربین

وقتی بخواهید ارتفاع دوبین را توضیح دهید، اصطلاحات معمول عبارتند از:

·        نمای بالا یا نمای بالاسری top shot/ over head shot ، 90 درجه و عمود بر کف صحنه.

·        نمای از بالا high shot، مایل، با شیب تند به طرف پایین تقریباً 40 تا 60 درجه

·        نمای تراز که تقریباً موازی با خط دید چشم یا خط سینه است level shot و هیچ زاویه ای با خط افق نمی سازد.

·        نمای از پایین low level shot ، سر دوربین به طرف بالا و ارتفاع آن کوتاهتر از قد انسانی خواهد بود و زاویه ای تقریباً برابر با 20 تا 60 درجه با خط افق خواهد داشت. Low shot

·        نمای از پایین . که دوربین در امتداد کف زمین قرار می گیرد.

 

تکرار می کنیم ، مهم نیست این نما ها چگونه خلق شدند؛ تاثیر این نما ها بر بیننده مهم است. برای مثال، می توان یک نمای از بالا را که به وسیلۀ دوربین از طریق جرثقیل، یک برج یا جایگاه بلند دوربین ویا نقطه دید های مشابه گرفته می شود، با دوربینی که در پایین و کف استودیو کار گذاشته شده است و یک آینه که در بالا و سقف استودیو نصب گردیده است نیز ( با کیفیتی کم وبیش معادل) خلق کرد.

 

 

انتخاب نما

چرا باید نگران انتخاب نما باشیم ؟ چرا یک نمای کلی از صحنه را عرضه نمی کنیم و بیننده را وادار نمی کنیم تا هر چه دلش می خواهد، خود انتخاب کند؟

 

چرا باید نما را تغییر دهیم؟

دلایل بسیار منطقی برای لزوم تغییر نما ها وجود دارد:

·        فقط نما های نزدیک هستند که جزئیات تصویر را بروشنی نشان می دهند. نما های بازتر برای نمایش صحنه های وسیعتر مورد استفاده قرار می گیرند.

·        یک نمای طولانی، مخصوصاً اگر روی صفحۀ کوچک تلویزیون نشان داده شود، خسته کننده خواهد بود.

·        تغییرات نقطۀ دید دوربین جذابیت و کانون توجه بیننده را تقویت می کند و جنبه های تازه تری را از حرکات بازیگران و تصاویر صحنه ارائه می دهد.

·        با برش یک نما به نمای دیگر، میتوانیم توجه مخاطب را از یک چهره یا سوژه به دیگری هدایت کنیم.

·        ایجاد تنوع در نما ها به تماشاگر امکان می دهد که در مقام ایجاد ارتباط یا مقایسه بر آید.

·        تدوین نما ها با یکدیگر ، تاثیر شگرفی ایجاد می کند.

 

شرایط تماشا کردن

میزان شفافیت اطلاعاتی که بیننده گان دریافت می کنند به عوامل زیر بستگی مستقیم دارد:

·        محدودیتهای ذاتی و فطری سیستم تلویزیون ، یعنی تفکیک جزئیات و ظرافت تغییرات روشنایی و اشباع رنگ در صفحۀ تلویزیون.

·        اندازۀ صفحۀ تلویزیون و فاصلۀ آن با بیننده. (هنگامی که یک گروه تلویزیون تماشا می کنند، حتی در گیرنده های استاندارد تلویزیونی، اندازۀ تصویر به طور عجیبی کوچک جلوه می کند.)

·        عملکرد گیرنده (طراحی و تنظیمهای آن، نوری که روی صفحۀ تلویزیون می افتد و غیره).

·        میزان وضوح تصویر پخش شده.

·        نسبت کنتراست و تناسبات رنگ تصویر در مقدار محدود ۀمعینی از اطلاعات الکترونیک صفحۀ تلویزیون که جزئیات تصویر به آن مقدار و در آن محدوده در سیستم  تلویزیونی پخش می شود. بلا فاصله این سوال پیش می آید که چه مقدار از این جزئیات را مخاطبان می توانند دریافت دارند؟ یک صفحۀ تلویزیونی نزدیک ،در داخل یک اتاقک چوبی مطالعه (دریک مرکز تحقیق) جزئیاتی را به نمایش می گذارد که در گیرنده های تلویزیونی منازل غیر قابل دریافت است.

 

هدف از خلق یک نما

اینکه آیا یک نما تاثیر گذار است یا نه ،بستگی به اهداف خلق آن دارد . چه بسا آنچه برای یک موقعیت مناسب به نظر می رسد، برای موقعیت دیگری ناموفق باشد. برای مثال، یک نمای از بالا، یا هوایی ، که کیفیت عمق وضوح آن زیاد نیست ، برای بیننده ای که انتظار دارد جزئیات لازم را روی نقشه بخواند، بی فایده خواهد بود. یک نمای باز ، جمعیت در هم فشردۀ عظیمی را خوب نشان می دهد، اما نمی تواند احساس و هیجانات یک فرد را (در میان آن جمعیت) آشکار سازد.

 

گوناگونی تصویر

هرچه صفحۀ تلویزیون کوچکتر باشد، اهمیت خلق تنوع تصاویر بیشتر می شود. در حالی که نما های بسته تر کمک می کنند تا روی جزئیات تصویر متمرکز باشیم، نما های باز تر ، محیط و اطراف صحنه را نشان می دهند، وضع و احساس محیط را بنا می کنند و به ما امکان می دهند در فضای بازتر حرکت و بازی را دنبال کنیم.

اگر نما های نزدیک برنامۀ تلویزیونی بیش از مقدار لازم باشد، بیننده برای دریافت موضوع ، خود را تحت فشار خواهد یافت و این حالت او را از دیدن بقیۀ ماجرا باز می دارد. نما های باز هم بیننده را ، به این دلیل که نمی تواند جزئیات موضوع را( که در باره اش بحث هم می شود) ببیند، خشمگین خواهد کرد.

انواع نما هایی که حضور و تسلط خود را به گونه ای به دیگر نما های موجود در برنامه اعمال می کنند، معمولاً بستگی به موضوعی دارد که در باره اش برنامه ساخته می شود. برای مثال صحنۀ حرکات موزون اساساً استفاده از نما های باز را ایجاب می کند تا هر چه بیشتر زیبایی حرکات نشان داده شود. در صورتی که در یک برنامۀ تظاهرات، سخنرانی یا مراسم مشابه، بیشتر از نما های بسته استفاده می شود ( برای نشان دادن واکنش افراد و سخنران یا اتفاقات جالبی که رخ می دهد)

 

فاصلۀ دید

عکس مقابل دوربین طوری باید مشاهده گردد که در حقیقت در سطح مقابل به زاویۀ متناظری قرار گرفته باشد و از طریق زاویۀ یک لنز معمولی دوربین دیده شود. پرسپکتیو(یعنی فاصله های مربوطه ، اندازه ها، عمق میدان، نسبتها) در آن حالت ، طبیعی جلوه خواهد کرد. بنابراین ، فاصلۀ دوربین تا موضوع ، در حقیقت باید طوری تنظیم شود که ابعاد و اندازۀ تصویر مناسب برای صفحۀ تلویزیونی باشد.

 

نما های نزدیک

 

نما های نزدیک جزئیات موضوع های درشت رانمایش می دهند؛ به عبارت دیگر، تصاویر درشت نمایی شده از موضوعات کوچک را عرضه می کنند. اما این نوع نما ها، مشکلات و دردسر های خود را دارند و برای همین است که کارگردانان باید از محدودیتهای این گونه تصاویر سپاسگزار باشند.

 

مشکلات تصویر بردار

هر قدر دوربین به موضوع نزدیکتر شود، عمق میدان لنز کاهش می یابد. بنابر این ، احتمال و امکان واضح ماندن تصویر موضوع، به طور کلی کمتر می شود . در هر حال فقط می توانید روی مهمترین سطح موضوع فوکوس کنید و بقیه را از حالت عدم وضوح خارج سازید. برای پیروز شدن بر این مشکل می توانید با استفاده از نما های باز یا بسته تر کردن دیافراگم لنز، راه چاره ای برای معضل خود بیابید. ( اما بد نیست بدانید که هر روش، نقاط ضعف و گرفتاری های خاص خود را دارد.) برای فوکوس کردن بر سوژه های کوچک، بهتر است آنها را روی یک سطح سخت و محکم و ازپیش علامتگذاری شده قرار داد و ثابت وساکن نگه داشت.

دوربین نمی تواند روی موضوعهایی که نزدیکتر از حد اقل فاصلۀ فوکوس لنز قرار دارند، عمل واضح سازی را انجام دهد. این فاصله بسته به طرح لنز، از چند ملی متر تا چند متر تغییر می کند. حتی در مواقعی که واضح سازی تصویر لنز از فاصلۀ بسیار نزدیک امکان پذیر است، عمق میدان بسیار کم و ناچیز خواهد بود. همچنین ، در این حالت ، به دلیل نزدیک بودن دوربین به سوژه ، نورپردازی و تامین نور کافی برای آن از زاویۀ مناسب مشکل است و این کار بدون افتادن سایۀ دوربین روی سوژه میسر نیست.

بنابر این برای حل این معضل ، باید با انتخاب لنز های زاویه بسته ، کمی از سوژه فاصله بگیرید.

هرچه نما بسته تر شود، به همان میزان تصویر بردار در همراهی و تعقیب سوژه با مشکلات بزرگتری رو به رو خواهد شد. حرکات رفت و برگشت دوربین ایجاب می کند که روی واضح سازی لنز دقت کنیم . اگر در این مورد توجه کافی نداشته باشیم ، ممکن است بخشی از حرکات و بازیهای هنر پیشگان در خارج از قاب تصویر قرار گرفته ، به اصطلاح حذف شود. اتفاقاتی این چنین ، نتایج مایوس کننده ای دارد. مضافاً اینکه ناتوانی در تشخیص جزئیات یا دریافت اطلاعات از یک تصویر غیر واضح نا راحت کننده است. هر چند بیشتر لنز ها مجهز به سیستم (ماکرو)هستند و امکان واضح سازی شفاف تصویر را، حتی در فواصل چسپیده به سطح لنز، میسر می سازند، اما مشکلات اساسی همچنان به قوت خود باقی مانده و وسایل و امکانات زوم غیر قابل استفاده و بهره برداری باقی می ماند.

 

مشکلات تولید

هر چند نما های بسته تر جزئیات تصویر را آشکار می کنند، این ویژگی باید جزاب ، مطلوب، دلچسب و متناسب نیز باشد. جزئیات زیاده از حد ممکن است خشونت و عدم وجود ظرافت را القا نماید و عیوب و اشکالات را هم ظاهر سازد. مخاطبان باید علاقه مند به دیدن این نما های نزدیک باشند ( یا برای دیدن این نما ها متقاعد شده باشند). اما نباید این احساس در آنها به وجود بیاید که با این کار آنها را از تماشای جنبه های دیگر تصویرکه ممکن است بیشتر جالب و جذاب باشد، باز داشته ایم.

نما های بسته تماشاگر را از دیدن نمای کلی صحنه محروم می کنند. در اثر زیاده روی در استفاده از نما های بسته ، در حقیقت بینندگان را از دریافت دید کلی