یکی از ویژه گی های جوامع جدید

الف – جامعۀ توده وار

از هنگام نگارش کتاب (سیاست) توسط ارسطو می دانیم، چنانچه تعداد افراد در یک مجتمع از حد معینی تجاوز کند، روابط میان افراد و در نتیجه، ویژگی های مجتمع نیز به پیروی از آن تغییر می یابد ؛ کثرت جمعیت سبب افزایش تفاوت ها می شود و نیز هر چه شمار افرادی که در روندی از کنش متقابل شرکت می جویند، بیشتر باشد، امکان بالقوۀ پدید آمدن تفاوت و اختلاف میان آنها بیشتر خواهد بود. بنابراین، باید انتظار داشت که ویژگیهای فردی، حرفه ای، زندگی جمعی و افکار اعضای جامعۀ توده وار، متنوع و پیچیده تر از جوامع دیگر باشد.


ماکس و بر با توجه به اهمیت این موضوع ، خاطر نشان می سازد که از دیدگاه جامعه شناسی افزایش جمعیت و تراکم آن در یک مجتمع، بدان معنی است که آشنایی ها و روابط افراد که جزء طبیعت همسایگی است، از بین می رود. جورج زیمل در این زمینه چنین می گوید: ( جهان نوین ، با اصل سازمانی جوامع پیشین تفاوت بنیادی دارد: یک فرد ، عضو بسیاری از حلقه های به خوبی مشخص است؛ اما هیچ یک از این حلقه ها تمامی شخصیت او را در بر نمی گیرند و بر او نظارت تام ندارند . وابستگی های خانواده گی فرد نوین ، از فعالیت های شغلی و مذهبی او جدا هستند ؛ به این معنی که هر فردی در شبکه ای از حلقه های اجتماعی جایگاه مشخصی را اشغال می کند.

هر گاه عضویت در یک حلقه یا چند حلقه اجتماعی ، جایش را به یک جایگاه اجتماعی در شبکه ای از حلقه های گوناگون اجتماعی دهد، شخصیت فرد دگرگون می شود . در این حالت ، شخصیت فرد از طریق اشتراک یا خویشاوندی، تعیین کنندۀ تعلق مذهبی با او اشتراک نداشتند، همزیستی کند؛ زیرا اشتراک مذهبی با اشتراک محلی یا خویشاوندی منطبق بود. برعکس ، در جهان نوین ، این گونه تعلق ها جدا از یک  دیگر اند. در جامعۀ نوین، شخص می تواند با وجود پیوند های دیگر با همسایگانش ، در عقاید مذهبی با آنها اشتراک نداشته باشد. او می افزاید : تکنولوژی ، فر آورده های (غیر لازمی) را برای برآوردن نیاز های ساختگی انسان می آفریند. علم و آگاهی های ( غیر ضروری) را فراهم می آورد که هیچ ارزش خاصی نداردو صرفاً محصول توسعۀ خود به خودی فعالیت های علمی است. در جامعۀ نوین، پول به صورت حلقۀ پیوند انسانها در می آیدو جانشین پیوند های شخصی مبتنی بر احساسات رقیق می شود و بر اساس روابط غیر شخصی و منحصر به منظوری خاص عمل می کند. در نتیجه ، محاسبات انتزاعی به عرصه های زندگی اجتماعی ، همچون روابط خویشاوندی یا قلمرو پسند های زیبایی شناختی می تازد که پیش از این پهنۀ ارزیابیها کیفی و نه کمی بودند. پول ، گذشته از فراسوی کارکرد های اقتصادی اش، روح تعقل ، حسابگری و احساس غیر شخصی جامعۀ نوین را تجسم می بخشد . در واقع ، می توان چنین نتیجه گیری کرد که گسترش روابط نقدی (پول)، به روابط چپاولگرانه می انجامد  و کارکرد اجتماعی را دچار وقفه می سازد ؛ مگر آنکه از طریق طبقه بندی مشاغل و بر چسپ حرفه ای کنتر شود) . امیل دورگیم در کتاب معروف خود تقسیم کار اجتماعی ، می گوید: افزایش تراکم جمعیت ، موجب پیدایی تمایزات تخصصی شدن مشاغل افراد می شود. تنها بدین وسیله است که یک اضافه کرد که تراکم و انبوهی نیز پی آمد های افزایش جمعیت را دامن می زند و فعالیتهای افراد را تخصصی کرده و ساخت اجتماعی تر می سازد. ( این مقاله ادامه دارد)