مطالب گوناگون و یاد داشت های احمد بلال

زمانی بود که یک موضوع را در موتور های جستجوگر جستجو میکردم اما نمی یافتم. به همین خاطر خواستم یک ویبلاک پر محتوا و خوب بنویسم

مطالب گوناگون و یاد داشت های احمد بلال

زمانی بود که یک موضوع را در موتور های جستجوگر جستجو میکردم اما نمی یافتم. به همین خاطر خواستم یک ویبلاک پر محتوا و خوب بنویسم

مردم و دیموکراسی و آگاهی سیاسی(برگرفته از مجله دیموکراسی و مردم)

آگاهی سیاسی

اگر دیموکراسی حکومت مردم، توسط مردم و برای مردم است. پس مردم چگونه شامل پروسۀ سیاسی می شوند؟ یعنی مردم چگونه شامل فعالیت های سیاسی شده و از طریق این فعالیت ها حکومت را انتخاب کرده و فعالیت های حکومت را انتخاب کرده و فعالیت های حکومت را به نفع خود اداره نموده و بر تصامیم و امور حکومت نظارت می کنند؟

مردمی دیموکراسی را خلق می کنند که اولاً از آگاهی لازم سیاسی برخوردار باشند، و ثانیاً در برابر سرنوشت سیاسی خویش احساس مسئولیت کنند؛ یعنی دیموکراسی روی آگاهی و مسوولیت پذیری سیاسی مردم استوار است.

 

مسوولیت پذیری سیاسی مردم به نوبۀ خود و آگاهی سیاسی مردم خلق می شود. مردم وقتی بدانند که اگر بر حکومت نظارت نشود، حکومت بر ضد منافع مردم تبدیل شد، مردم حکومت را محکوم نخواهند کرد، بلکه متوجه این نکته خواهد شد که آنها خود کاری برای حقوق و آزادی شان نمی کنند. چرا حکومت های استبدادی از زبان قدرت و سلاح و زندان و اعدام با مردم سخن می گویند؟ چون هر مستبدی که در راس قدرت سیاسی می آید، می داند که مردم منبع اصلی قدرت اند و قدرت واقعی در قاعدۀ جامعه است. جنگ حکومت های استبدادی با مردم، برای خنثا کردن قدرت مردم در قاعدۀ جامعه است. حکومت زمانی از مردم بوده میتواند که حقوق و آزادی های مردم را حفاظت کند و این کار نقش و مسوولیت اساسی حکومت است؛ اما وقتی حکومت توسط مردم نظارت نشود، حکومت بر خلاف وظایف و مسوولیت خود، حقوق و آزادی ها را از مردم می گیرد.

 

آگاهی سیاسی قدرت بالقوۀ مردم را به قدرت بالفعل تبدیل می کند. مردم نا آگاه از لحاظ سیاسی، قدرت دارند، اما این قدرت راکد است و به کار نمی افتد. آگاهی سیاسی مردم، مجرایی را برای به جریان افتیدن قدرت مردم باز می کند. سوال اساسی برای تعلیم و تربیۀ دیموکراتیک این است که چگونه برای مردم آگاهی سیاسی داده شود؟ چگونه مردم ساکت و مسوولیت گریز و غیر فعال با آگاهی سیاسی به مردم صاحب آواز، مسوولیت پذیر و فعال تبدیل خواهند شد؟

 

نکته ای را که اکثراً مبارزین سیاسی در افغانستان یا درک نکردند و یا اگر درک کردند بدان توجه ننمودند، تفاوت درد های اجتماعی با آگاهی سیاسی مردم است. آیدیالوژی اندیشان فکر می کردند که باید از درد های مردم بگویند، از مظالمی که حکومت بر مردم تحمیل می کند، پرده بردارند و بدین طریق از آیدیال هایی چون عدالت و آزادی و برادری و رفاه اجتماعی و غیره برای مردم حرف بزنند؛  اما توجه نشد که مردم مثل آنها هم درد های اجتماعی شان را حس می کنند، هم مظالم حکومت را ناظر اند و هم آیدیال های مشترک با سیاستمداران دارند. مردم کتلۀ بی جان نیستند ، مردم احساس دارند و از همه با اهمیت تر که مردم قضاوت سالم دارند و با واقع نگری به قضایا می نگردند. اکنون به اثبات رسیده است که جریان های آیدیالوژیک از واقع نگری و پراگماتیسم دور بوده، اما مردم به شکل طبیعی واقع نگر و پراگماتیست اند و به همین علت قضاوت مردم نسبت به آیدیالوژی اندیشان ، قضاوتی آرام تر و واقعی تر است.

 

حرکت های آیدیالوژیک در افغانستان گونه ای برای مردم اداعای خدمت را داشتند که مردم را کتلۀ بی نگرش، غیر واقع بین و فاقد قضاوت می دانستند. ثبوت اینگونه بدنگری نسبت به مردم در تفکر سیاسی و فعالیت های سیاسی مبارزین آیدیالوژی اندیش افغانی ملاحظه می شود. آیدیالوژی اندیشان نگرشی واژگونه نسبت به حکومت و مردم داشتند.  آنها تلاش داشتند تا قدرت سیاسی را به دست آرند و بعداً از طریق حکومت برای مردم خدمت کنند. حالانکه در مبارزۀ سیاسی سالم توجه به مردم می شوند که چگونه مردم شامل پروسۀ سیاسی شوند و قدرت بالقوه و اساس مردم به جریان افتد و از این طریق مردم بر سرنوشت شان حاکم شوند. اکثریت بزرگ مبارزین سیاسی ما آیدیال گرا بودند  و اینگونه آیدیالیزم سیاسی آنها را به فلسفۀ سیاسی افلاطون نزدیک می سازد. افلاطون معتقد بود که زمامدار باید فیلسوف و مبارزین آیدیالوژیک ، زمامدار را ایدیالوگی می خواستند که باید حکومت و مردم از ایدیالوژی وی تبعیت نمایند. افلاطون وظیفۀ حکومت را تبدیل کردن جامعه به جامعۀ ایدیالوژیک میدانند. اینگونه آیدیالیزم به نوبۀ خود ثابت می سازد که ایدیالوژی اندیشان در جامعۀ افغانی ، مردم را کتله ای می دیدند که از طریق قدرت سیاسی رنگ آیدیالوژی حاکم را بگیرند و بدین شکل مدینۀ فاضلۀ آنها خلق می شد.

 

ایدیالوژی اندیشی در نفس خود شتاب و عجله را دارد. ایدیولوژی اندیشی از فرط خود بر حق بینی به خشونت منجر می شود. ایدیولوژی اندیشی قویاً معتقد به تکامل و خوبی ها و ارزش هاست، اما شتاب و عجله و حرکت های خشونت آمیز برای کسب قدرت، جریان های سیاسی ایدیالوژیک را به عنصر ضد تکامل تبدیل می کند؛  چون در ایدیالوژی اندیشی اولاً مردم به صفت قاعدۀ اساسی و بنیادی جامعه احترام نمی شود، ثانیاً حکومت که باید پدیده ای منبعث از انتخاب و ارادۀ سیاسی مردم تلقی شود، به حیث منبع اساسی و بنیادی جامعه احترام نمی شود، ثانیاً حکومت که باید پدیده ای منبعث از انتخاب و ارادۀ سیاسی مردم تلقی شود، به حیث منبع اساسی اصلاح عقیدتی جامعه دیده می شود. عامل عمده برای اینکه حکومت های ایدیالوژیک بر ضد حقوق و آزادی های مردم تبدیل می شوند و این حکومت ها در ردیف شدیدترین حکومت های استبدادی قرار می گیرند، دید تحقیر آمیز آنان به مردم است. در ایدیالوژی قویاً شعار برای مردم داده می شود، اما به مردم معمولاً به حیث طفلی دیده می شود که باید برای ادب، تادیب شوند و برای اخلاق توبیخ گردند. ایدیالوژی اندیشان این واقعیت را فراموش کردند که مردم قاعده است، مردم بنیاد جامعه، فرهنگ ، سیاست و دین اند. ممکن است که فرهنگ قبیلوی جاهلی باشد و سیاست و مذهب نیز بر اساس رنگ و ماهیت فرهنگ، رنگ و ماهیت قبیلوی داشته باشند، اما وارد کردن فرهنگ مدنی و سیاست و دین عقلانی در جامعۀ قبیلوی کاری نیست که با مبارزۀ سیاسی ایدیالوژیک عملی گردد؛ چون مردم بر اساس فرهنگ خود بر ارزش های بیرونی قضاوت می کنند و هر تفکر و ارزش های فرهنگ نوین باید در متن فرهنگ کهنه بستری برای تکامل خویش دریابند؛ تغییر و تکامل فرهنگ از درون صورت می گیرد؛ از برون بر فرهنگ تغییر وارد شده نمی تواند. فرهنگ تنها نحوۀ تفکر و اعتقاد و باور های جامعه نیست، بلکه فرهنگ شیوۀ زندگی مردم نیز است. ایدیالوژی اندیشان تلاش داشتند که مطابق به نحوۀ تفکر خود، شیوۀ زندگی مردم را تغییر دهند، حالانکه مردم به طور کامل بر اساس نحوۀ تفکر و اعتقاد و باور های خویش زندگی می کنند. عمل مردم و شیوۀ زندگی مردم رابطۀ ارگانیک با تفکر و اعتقادات و باور های اعتقادی خویش عمل می کند و مردم نیز چنین اند؛ اما ایدیالوژی اندیشان با استبداد سیاسی شیوۀ تفکر خود را مبنای اعمال مردم می سازند. ملاعمر به جای اینکه حد اقل فکر می کرد که او خودش چگونه ملا شد و چگونه به درک خاص خودش از شریعت رسید و این درک و دریافت از شریعت در طول زمان به تدریج بر عمل و شیوۀ زندگی او اثر انداخت ، یکباره از مردم توقع آن را داشت که شریعت را در سطح ملایی درک نموده و بدان عمل نمایند.

 

آگاهی، مثل جهل ، علت فکری دارد تا تفکر تغییر نکند، آگاهی خلق نمی شود و تا آگاهی نیاید، شیوۀ عمل و نحوۀ زندگی مردم تغییر نخواهد کرد. تغییر تفکر یک پروسۀ بطی و تدریجی است. اگر این مقوله فراموش شود، مردم را اسیر خواهند کرد تا برای شان آزادی دهند؛ آزادی عقاید و آزادی بیان مردم را سرکوب خواهند کرد تا سالمیت عقیده و بیان را برای مردم دهند، و مردم را حتی از حق زندگی محروم خواهند ساخت تا برای مردم رفاه و زندگی آرام را خلق کنند. در همچون کارکرد سیاسی ایدیالوژیک، مردم موجودی معصوم، ضعیف ، قابل سرزنش، در معرض کفر و بی دینی مداوم و مستحق تنبیه و عنصر غیر قابل اعتماد تلقی می شود.

مردم دردها و رنج های شان را با واقع نگری درک می کنند. ایدیالوژی اندیش از فقر برای مردم حرف می زند، اما مردم فقر را لمس می کنند؛ ایدیالوژی اندیش از موجودیت فقر رنج می برد،  اما مردم در فقر موجودیت دارند؛ این یکی از نبودن آزادی و عدالت فغان دارد، اما مردم اسارت و بی عدالتی را عیناً تجربه می کنند. مردم واقعیت های اجتماعی را می بینند، پس اگر ایدیالوژی اندیش شعر واقعیت ها را برای مردم بخواند ، مردم با واقع نگری بر شعر وی قضاوت خواهند کرد. پس مردم نه تنها به احساس کردن درد، بلکه به شناخت درد نیز ضرورت دارند. چرا استبداد است؟ چرا آزادی نیست؟ چرا حکومت به جای حفظ حقوق و آزادی های مردم، بر ضد حقوق و آزادی های آنها تبدیل می شود؟ چرا به نام انفاذ شریعت قریه های مردم آتش زده شده و حتی ناموس مردم غارت می شود؟ مردم تمام این فجایع را به عنوان واقعیت می بینند و هر روز با این فجایع دست و گریبان اند؛ اما علت این را نمی دانند که هر جا مردم ستم پذیر اند، هر جا که مردم مسوولیت گریز اند، آنجا محکوم به استبداد اند.

 

برای اینکه مردم شامل پروسۀ سیاسی شوند و با آگاهی سیاسی عمل کنند، فهمیدن نکات ذیل ضروری اند:

 

شیوۀ زندگی سیاسی مردم

 

تا فهمیده نشود که مردم چگونه از لحاظ سیاسی زندگی می کنند ، تغییر در عمل سیاسی مردم آورده نخواهد شد باید درک شد که آیا مردم از لحاظ سیاسی عاطل اند و علاقه ای به سرنوشت سیاسی خویش دارند یا خیر؟ آیا مردم میکانیزمی در اختیار دارند که بر حکومت فشار بیاورند؟ یعنی ولو مردم آگاه باشند که عطالت سیاسی شان باعث محکومیت آنان به استبداد شده، آیا آنها میکانیزمی را در اختیار دارند که از حقوق و آزادی های خود دفاع کنند و از طریق این میکانیزم بر حکومت نظارت نمایند و حکومت را ضامن حقوق و آزادی های شان سازند؟ اگر همچون میکانزم خلق خواهد شد؟متفکرین سیاسی موظف اند که این میکانیزم را برای مردم تشریح کنند و آگاهی لازم را در مورد میکانیزم فشار آوردن بر حکومت به مردم انتقال دهند.

 

سیستم عقیدتی مردم چگونه است؟

 

باید فهمیده شود که افراد جامعه به جهان چگونه می نگرند  چه تلقی از جهان دارند. گیریم که معلومات لازم برای میکانیزم فشار آوردن بر حکومت برای مردم داده شود، اما فهمیدن این نکته جداً ضروری است که مردم از این معلومات ضروری چگونه استفاده می کنند، چگونه اعمال خویش را با این معلومات سازماندهی نموده و چگونه این معلومات را به عنوان ارزش فکری جدید حفظ و نگهداری می کنند؟ چون مردم هر معلومات جدید را بر اساس سیستم عقیدتی خویش قضاوت می نمایند. اگر برای مردمی که به خدا اعتقاد دارند و جهان را مذهبی دیده و با فرهنگ مذهبی زندگی می نمایند، گفته شود که ماتریالیزم اصل است و روح وجود ندارد و جهان بدون خالق است و دین افیون توده هاست، این مردم بر تمام این معلومات جدید فکری بر اساس سیستم اعتقادی خویش قضاوت نموده و در برابر آن عکس العمل نشان خواهند داد؟ و تازه برای اینکه مردم شامل پروسۀ سیاسی شوند و با داشتن میکانیزم دیموکراتیک بر حکومت فشار وارد کنند، آیا ضرور است که مردم باید حتماً ماتریالیست شوند؟ و یا برای اینکه مردم صاحب حقوق و آزادی های خود شوند، آیا ضرور است که همه به زور و جبر بهشتی شوند؟

 

چگونه افراد به شکل سیاسی فکر می کنند و عمل می نمایند؟

 

پروسۀ تاثیر گذاری بر فکر مردم به شکل جمعی و انفرادی عملی می شود، اما افراد به نسبت های مختلف از فکر جدید سیاسی متاثر می شوند و مطابق بدان عمل خواهند نمود. افراد در درون جامعه استعداد ها، علایق، گرایشات فکری، اعتقادات مذهبی، شرایط زندگی و منافع مختلف دارند. همچون ویژگی ها باعث می شود که هر فکر اثرات مختلف را بر ذهن و عمل افراد جامعه داشته باشد. بنابرین، مشکل است در جامعه وحدت عمل، وحدت فکر و وحدت نظر و عقیده وجود داشته باشد. باید راه هایی جستجو گردد که چگونه افرادی با استعداد ها، افکار، عقاید و منافع مختلف  با هم به شکل داوطلبانه همکاری کنند و برای منافع و اهداف مشترک خویش متحد گردند. در جامعه تعدد گروپ ها با عث می گردد که روابط اجتماعی مهم و پویا در جامعه خلق گردد. هر گروپ مردم از فعالیت هایی شناخته می شود که بدان متعهد اند. گروپ های مردم هر کدام اهداف خویش را اظهار نموده و برای رسیدن بدین اهداف عمل می کنند. بدین لحاظ، گروپ های مردم نه تنها خواست های مردم معرف منافع آنها نیز اند، و هر گروپ بر اساس منافع خود بر حکومت فشار وارد می کند. چگونه میکانیزمی باید در جامعه وجود داشته باشد که منافع افراد و گروپ ها را ضمانت کند و از تصادم منافع و اهداف افراد در جامعه جلوگیری نماید تا عامل بی ثباتی حکومت نشود؟

 

چگونه قدرت و نفوذ سیاسی به جانب نهاد های جامعه جریان می یابند؟

 

این آگاهی سیاسی ضرور است که چگونه نهاد های جامعه ( مثل نهاد اقتصادی، نهاد فرهنگی، نهاد دینی) از قدرت سیاسی متاثر می شوند؟ نقش سیاست و حکومت در جامعه چیست؟ ساحۀ عملکرد سیاست و حکومت تا چه حدود است؟ سیاست کدام عرصۀ زندگی مردم را احتوا می کند؟ زندگی سیاسی چیست؟ سیاست برای چه ضرور است؟ مسوولیت سیاسی افراد جامعه چیست؟ چگونه قدرت سیاسی در دیگر نهاد های جامعه نفوذ می کند و بر عکس، چگونه نهاد های اقتصادی، فرهنگی و دینی بر سیاست و حکومت اثر می گذارند؛ به طور مثال، رابطۀ فرهنگ و سیاست چیست؟ آیا فرهنگ آیینۀ سیاست است یا سیاست آیینه فرهنگ و یا متقابلاً سیاست آیینۀ فرهنگ و فرهنگ آیینۀ سیاست است؟

 

سیستم ارتباط سیاسی مردم چگونه است؟

 

یکی از ویژگی های جوامع قبیلوی، محدود بودن روابط سیاسی مردم به علت مناسبات و سنت های قبیلوی است . در سنت های قبیلوی مناسبات خصومت آمیز ، خشونت گرایی ، تعصب، تبعیض و استقلال طلبی محلی به ملاحظه می رسد. با همچون مناسبات قبیلوی چگونه می توان سیاست ملی و روابط ملی را خلق کرد؟ آیانظام متمرکز سیاسی بیشتر با عث مشارکت مردم در قدرت سیاسی می شود یا نظام فدرالی فرصت بیشتر را برای مشارکت مردم در قدرت سیاسی مساعد می سازد؟ نظام فدرالی نوعی از نظام متمرکز است که سیستم نمایندگی سیاسی را از محور مرکزی قدرت بیرون کشیده و بدین شکل مردم را بیشتر در سهم گیری در پروسۀ سیاسی برای مشارکت در تصمیم گیری کشور مطابق به اولویت های فدرالی شان وارد می سازد. فدرالیزم به مفهوم پراکندگی و تجزیه و تشتت نیست، بلکه سیستمی است که نظام مرکزی ، قدرتش را از فدرال ها می گیرد.

 

قابل بحث است که آیا نظام متمرکز سیاسی به مناسبات قبیلوی جامعه پاسخ گفته می تواند یا نظام فدرالی ؟ چون دیموکراسی از سیستم ارتباط سیاسی مردم خلق می شود و نظامی که سیستم ارتباط سیاسی مردم را بهتر تامین کرده می تواند، همان نظام بهترین دیموکراسی ممکن را برای مردم داده می تواند.

 

سطح عقلانیت و واقع نگری جامعه به مسایل سیاسی

 

هر قدر فرهنگ عقلانی در جامعه رشد کرده باشد به همان اندازه افراد جامعه با شیوه های منطقی و واقع نگری به مسایل سیاسی روز می نگرند. در فرهنگ غیر عقلانی، احساسات، تعصب و بی منطقی بیشتر از هر چه بر نگرش سیاسی مردم به مسایل روز حاکم است. فرهنگ عقلانی شیوه های مسالمت آمیز برای اداره کردن حکومت را گوشزد می کند، حالانکه فرهنگ غیر عقلانی ، همیشه بر برخورد فزیکی با حکومت تاکید دارد. فرهنگ عقلانی مبنی بر اصلاح است، اما فرهنگ غیر عقلانی مبنی بر تخریب است.

 

فرهنگ عقلانی متکی به تکامل است اما فرهنگ غیر عقلانی به تغییر آنی و فوری تمایل دارد. با نظر داشت همچون تفاوت ها در فرهنگ عقلانی و فرهنگ غیر عقلانی ، شیوۀ داخل شدن مردم در پروسۀ سیاسی تغییر می کند. در فرهنگ های غیر عقلانی مردم آن زمانی وارد سیاست می شوند که تیغ به گلوی شان برسد؛ و اینگونه وارد شدن در سیاست ، به مثابۀ عکس العمل سیاسی است، نه حرکتی بر مبنای تفکر سیاسی؛  به همین علت است که مردم با فرهنگ غیر عقلانی، حکومت را تخریب می کنند، اما در ساختار حکومت جدید سهم نمی گیرند و بعد از تخریب حکومت به خانه ها بر می گردند؛ اما در فرهنگ عقلانی ، مردم مکانیزم های اصلاح کردن حکومت را خلق می کنند تا در غیاب مردم بر صالح بودن حکومت نظار ت شود.

 

نقش احزاب سیاسی

 

 احزاب سیاسی در دیموکراسی های حیثیت ماشینی را دارند که حکومت را به کار می اندازند. معیار قضاوت مردم بر احزاب سیاسی چه است؟ مردم چگونه می توانند به یک حزب سیاسی اعتماد کنند؟ آیا مردم به ایدیالوژی احزاب توجه داشته باشند؟ آیا مردم سیستم تشکیلات احزاب را مد نظر گیرند که دیموکراتیک است یا غیر دیموکراتیک ؟ آیا مردم به اهداف سیاسی، پالیسی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی احزاب توجه کنند تا قضاوت سالم بر احزاب نمایند؟

 

حیاتی ترین بخش برای دیموکراسی شامل شدن مردم در پروسۀ سیاسی و حمایت از احزاب سیاسی است. اما احزاب سیاسی پارچه های مقدس نیستند، بلکه کتله های کثیفی نیز بوده اند که جز فساد، خیانت، عوامفریبی، تزویر، دورویی، فریبکاری برای منافع شخصی دیگر هدفی نداشته اند. مردم چگونه بدانند که احزاب سیاسی در دیموکراسی ضرورت اند، اما هر حزب سیاسی ضرورت نیست. هر سیاسیتمداری صادق نبوده مثل آنکه هر خطیبی مومن نیست.

 

احزاب سیاسی منبع هیپوکراسی یا دورویی بوده می توانند. به احزاب سیاسی زمانی اعتماد شده می تواند که پس از کسب قدرت به دشمن حقوق و آزادی های مردم تبدیل نشوند. انتخابات آزاد و عادلانه این فرصت را برای مردم می دهد که استباه خویش را در انتخابات قبلی، در انتخابات بعدی اصلاح کنند.

 

دیموکراسی بر پایۀ انتخابات آزاد و عادلانه استوار است و اما انتخاب سالم در انتخابات منوط به آگاهی سیاسی مردم است. بنابرین ، آگاهی سیاسی مردم سالمیت دیموکراسی را نیز ضمانت می کند.

نظرات 5 + ارسال نظر
س 1388/02/10 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.oxinads.com/?a=22810

ضمن عرض تبریک به شما دوست عزیز که توانسته اید با زحمات فراوان وبلاگ بسیار زیبای خود را در میهن بلاگ به ثبت برسانید...و تشکر فراوان بابت مطالب بسیار ارزنده و فواید ان برای هر بازدید کننده ای...شما را به گروه بزرگ اکسین ادز جهت درج وبلاگ خود و زیباسازی محیط وبلاگ، به ازای ثبت وبلاگ و واریز پول توسط ما به شماره حساب بانکی شما دعوت مینماییم...
ثبت نام با شما....بازدید روزانه از وبلاگتان و واریز پول به حساب بانکی شما توسط ما...کافیست در سایت زیر ادرس وبلاگ و شماره حساب بانکی خود را درج نمایید..در هر کجا که هستید..بعد از 24 ساعت تاثیر انرا خواهید دید.
عضویت سریع:
http://www.oxinads.com/?a=22810
شما میتوانید با کار کردن در این سیستم به در آمد بسیار خوبی از این سیستم برسید
اگر باور ندارید میتوانید خودتان امتحان کنید
عضویت سریع فقط در اینجا:
http://www.oxinads.com/?a=22810
http://www.oxinads.com/?a=22810

حسن 1388/02/10 ساعت 05:17 ب.ظ http://rap123.blogsky.com

من شما رو لینک کردم شما هم منو با نام مشک لینک کنید.

sababoy 1388/02/10 ساعت 05:44 ب.ظ http://www.sababoy.tk

می خواهم این بار نگاهی باشم که اگر بارانی شدم و باریدم، هم، سایه بانی باشم که تو از طراوت سبز سرو بارانی باشی.

This time, I want to be a face when if I was rainy, I'd be an arch to make you wet from green freshness of pine.

خب است عالیست اما دیر آپ میشی !

A.B 1388/02/13 ساعت 08:29 ق.ظ http://www.bilalpic.blogsky.com

Very good Subject

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد