أمر الهی"اقرأ" دعوت و وظیفه یی است که جناب اشرف المخلوقات(ص) را که همۀ کمالات در ایشان و از طریق ایشان، به بشریت تجلی نموده است، فرا میخواند و مورد خطاب قرار میدهد.
این هستی و کاینات که ما باید آن را ببینیم و به معنی و محتوای آن پی ببریم و با درک هرچه بهتر آن، شناخت ما از قدرت و عظمت و جمال و نظام آفرینندۀ آن بیشتر میشود، در واقع یکی از تجلیات و بازتابهای لوح محفوظ می باشد.
الله (ج)، به جز انسان، هر موجود جاندار و بی جان را "قلمی" ساخته است و بدینگونه، هر پدیده یی، تجلیات و حکمتهایی را که به او ودیعه شده، نوشته است و مینویسد.
هر موجود جاندار و بی جان، یک کتاب است، ازین رو، با صیغۀ "ببین و مشاهده کن!" أمر نشده، بلکه با صیغۀ "بخوان" أمر گردیده است. زیرا کتاب، فقط خوانده میشود. کاینات درخشنده یی که پُر از موجودات است و هر موجودی حیثیت یک کتاب را دارد، بدون شک، به منزلۀ کتابخانۀ الهی است، لذا با آنکه هر موجودی بجز انسان، به نوشتن موظف ساخته شده است، انسان، هم باید بنویسد وهم باید بخواند.
علم عبارتست از درک و شناخت نظام هستی و پی بردن به رابطه های گوناگونی که اشیاء با یکدیگر دارند. و نیز عبارت است از تصنیف و یکجا ساختن این درک و شناخت. و امکان ندارد که این نظام، دقت، حساسیت و توازنی که در آن وجود دارد، تصادفی دانسته شود. بناءً، چنین نظامی، حتماً حفاظت کننده وبنیان گزاری دارد. حفاظت کننده یی که موجودیت آن از هر چیز عیانتر است.
هر نظامی، پیش از آنکه عملی گردد، تصور میشود، چنانکه یک مهندس ساختمانی پیش از آنکه تصمیمش را روی ورق ترسیم نماید در ذهنش تصور میکند.. اگر ترکیب مادی انسان و طرز تفکر او را و اینکه این ترکیب چه نقشی در برداشت وی از هست شدن دارد، کنار بگذاریم؛ آنگاه میگوییم، اگر نظامی که در قالب کاینات موجود است لوح محفوظ باشد، پس قرآن هم یک نظام مکتوب و نوشته شده و آیینة لوح محفوظ محسوب میگردد. لذا انسان باید بخواند و هر بار که خواند، باید در تلاش بهتر فهمیدن آن باشد. اما این انسان گاهی غلط میفهمد و در تجارب راست و غلط داخل میشود و همواره میکوشد تا به جوهر علم دست یابد و به آن اعتماد پیدا کند.
نگاه کردن جداست و دیدن و فهمیدن جدا، و به همین ترتیب، قبول نمودن آنچه دیده است و جا دادن آن در دل و جان، جداست. و بعد از همۀ اینها، تطبیق نمودن و عملی ساختن آنچه که پذیرفته است جداست ودعوت دیگران به سوی آن، به کلی جداست.
آری، تمام این تفاوتها که به درک و فهم ارتباط میگیرد، پیوسته موجود بوده است و تحقق می پذیرد. زیرا در کاینات، قوانین فراوانی وجود دارد و این قوانین از طرف واضع آن، با دقت و هماهنگی خاصی به جریان انداخته میشود، برخی از آنها عبارت است از:
1. رفتن از وحدت بسوی کثرت.
2. موجودیت مشابهتها، تفاوتها و اضداد در بین این کثرت.
3. وجود توازن و هماهنگی فعال در بین اضداد.
4. تناوب (دور و تسلیم وظیفه، به نوبت)
5. یادگرفتن، فراموش کردن و بار دیگر یاد گرفتن.
6. جهد و غیرت (کار وکوشش).
7. تحلیل و ترکیب.
8. الهام و انکشاف.
انسانها تابع این قوانین اند، یعنی همۀ این قوانین بر انسان تطبیق میشود. پس طبیعی است که انسانهای زیادی وجود خواهند داشت و در بین شان مشابهتها، تفاوتها، تضادها و اختلافاتی از لحاظ فکر، بینش، عقیده، رفتار و کردار بروز خواهد کرد. اما این تفاوتها و تضادها، ساکن (متوقف) و خالی نیستند، بلکه تفاوتهای زنده و فعال و متوازن میباشند.
باز به همین دلیل است که، هر حرکت و روشی که تنها ایمان را هدف قرار داده باشد، از علم محروم می ماند و حرکتی هم که فقط علم را هدف قرار داده باشد، ایمان را اهمال می کند و از آن محروم میگردد.
در این روز ها از طریق رسانه ها نسبت به صلح و دوستی و برادری ، اکثرا در باره قدرت نمایی، جنگ و دشمنی بین ممالک و مردم میشنویم حتی ابر قدرت ها همدیگر را هشدار دادند. اینطور ادامه پیدا کند ، جنگ جهانی سوم در راه است . مردم دنیا باید همدست شده و جلو این جنگ را بگیرند چرا که بسیار خساره های خطرناک به تمام مردم جهان وارد خواهد کرد با در نظر داشت سلاح های جدید چندین مرتبه خطرناکتر (منجمله سلاح هسته ایی) نسبت به دو جنگ اول، این جنگ بسیار خطرناک و به نفع هیچ مملکت
ی نمی باشد.
خدا خیر همه ما را پیش کند چرا که مرکزیت جنگ در شرق میانه است.
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد.
هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.
از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت : چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده اش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود : ای پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کردم اما وعده ی لباس گرم تو مرا از پای درآورد
روزه افزون بر فوائد تربیتی فردی وانتقال احساس
درک درد و مسئولیت اجتماعی ... فوائد صحی و بهداشتی نیز دارد .
روزه تمام دستگاه های بدن را از خستگی مداوم رها
می دهد . به جسم نشاط تازه ای می بخشد و از کسالت و سستی در می آورد ، اکثر بیماری
( دردها ، چاقیها زیاد ، بخصوص افسردگی و خستگی روانی ) را جلوگرفته و از بین می
برد. در حقیقت روزه داری آن روش تداوی است که غیر
مسلمانها ...آنرا در طبابت امروزه به نام « رژیم » جهت تداوی
و وقایه برای امراض مختلف تجویز میکنند . روزه از یکسوسبب میشودکه ذخایر مخصوص
گلیکوژن یا چربی بدن از نقاط مختلف برداشته شوند و به مصرف احتراق داخلی یا انرژی
خارجی و سوخت و ساز آن برسند .
مسلم است که بدن در حال روزه ابتدا چربیهای زیر
جلدی را به مصرف رسانده و به تدریج نوبت به چربیهای احشا می رسد( ولی بخاطر داشت
که روزه داری هیچگاه صدمه ای به نسوج عضلانی و استخوانی بدن وارد نمی سازد ، مگر
اینکه انسان مدتها گرسنه بماند و تمام ذخایر بدن از بین بروند ، آن گاه نسوج
عضلانی مورد استفاده خود بدن واقع می شوند)
.
از سوی دیگر ، روزه می تواند تاثیرات مثبت بر
روان و روح انسان بگذارد و ارتباط فرد بنوعی باطنی با طبیب حقیقی برقرار کند.که نه
تنها باعث نجات امراض روانی (استرس) شده ، بلکه بفرد روزه دار با نوع رقّت قلب و
احساسی ناگفتنی،باعواطف خیر خواهی هم جانبه(درمقابل مخلوق ) در او بوجود آمده و او را از کینه ، جدل و دشمنی از دیگران
دور نگهداشته و در نهایت روزه دار دارای شخصیت میشود با احساس بلند روحی و فکری
برتر خدماتی و گذاشتن ارج و احترام به شخصیت دیگران .
در رابطه سلامت و تداوی روزه توضیحات بیشتر را
از دکتوران را بخوانش میگیریم ، اما چون نظریات مختلف است لذا در چند روز پی هم ،
حوصله افزایی شما را خواهانم
:
دکتر الکسی سوفورین دانشمند روسی می نگارد:
درمان از طریق روزه فائده ویژه ای در نه تنها درکم خونی، ضعف روده ها، التهاب بسیط
و مزمن دمل های خارجی و داخلی، سل اسکلیروز، روماتیسم، نقرس، استسقاء، بیماری های
چشمی، مرض قند و بیماری های جلدی و کلیه و کبد و بیماری های دیگر ، را دارا بوده ،
بلکه بیماری هایی که مربوط به اصول جسم انسان است و با سلولهای اساس جسم آمیخته
شده ؛ مانند : سرطان ، سفلیس، سل و طاعون ، این امراض را نیز در مواقع خاص شِفا
میبخشد .
دکتر «الکسیس کارل» در کتاب «انسان، موجود
ناشناخته» می نویسد: «با روزه داری، قند خون در کبد می ریزد و چربیهایی که در زیر
پوست ذخیره شده اند و پروتئین های عضلات و غدد و سلول های کبدی آزاد می شوند و به
مصرف تغذیه می رسند.
وی اضافه میکند: «
لزوم روزه داری در تمام ادیان تأکید شده است . در روزه، ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی
تحریک عصبی و بعد ضعفی احساس می شود، ولی در عین حال، کیفیات پوشیده ای که اهمیت
زیادی دارند، به فعالیت می افتند و بالأخره تمام اعضا، مواد خاص خود را برای
نگهداری و تعادل محیط داخلی و قلب، قربانی می کنند و به این ترتیب روزه تمام بافت
های بدنی را می شوید (خانه تکانی می کند) و آنها را تازه می کند.»
منبع: یادداشت شریک شده در صفحات فیسبوک
بهترین مدیر کسی است که قادر است افرادی خوب را برای کارهایی که میخواهد انجام شود انتخاب کند و آن قدر خوددار باشد تا از مداخله در کارهایی که آنها انجام میدهند پرهیز کند.
1- بجوئید تا بیابید و بدانید با زحمت و تلاش چیزی را از دست نمیدهید (اسوپ، افسانهنویس یونانی)
2- برنامههای توسعه مدیریتی ما در محل کار صورت میگیرد نه در کلاسهای مختلف آموزشی. (ژوزف شرسن)
3- ترجیح میدهم که ملتم به سیاستهای اقتصادی من بخندند تا اینکه از ولخرجیهایم گریان شوند. (پادشاه سوئد)