مطالب گوناگون و یاد داشت های احمد بلال

زمانی بود که یک موضوع را در موتور های جستجوگر جستجو میکردم اما نمی یافتم. به همین خاطر خواستم یک ویبلاک پر محتوا و خوب بنویسم

مطالب گوناگون و یاد داشت های احمد بلال

زمانی بود که یک موضوع را در موتور های جستجوگر جستجو میکردم اما نمی یافتم. به همین خاطر خواستم یک ویبلاک پر محتوا و خوب بنویسم

تعریف علم اقتصاد

مطالعه عقاید اقتصادی را از دیدگاه تاریخی ریموندیار اقتصاددان معروف و نخست وزیر اسبق فرانسه به نحو شایسته ای به دو دوره تقسیم میکند: دوره ماقبل علمی از آغاز تا سال 1776 میلادی و دوره علمی از سال 1776 میلادی تا کنون. تدوین مبانی اقتصاد به سال 1776 میلادی یعنی زمانیکه آدم اسمیت اسکاتلندی، بنیانگذار علم اقتصاد  کتاب معروف ثروت ملل را به رشته تحریر درآورد ، بازمیگردد.

       

 برای علم اقتصاد درطول تاریخ عقاید اقتصادی تعاریفی زیادی بوسیله اقتصاددانان مختلف ارائه شده است که مهمترین آنها به شرح ذیل است:

      ارسطو (فیلسوف بزرگ یونان باستان) اقتصاد را تدبیر منزل یا مدیریت خانه میداند. شاید تعریف ارسطو به این دلیل باشد که در دوران باستان، خانواده به عنوان نماینده واحد اقتصادی و مرکز فعالیت اقتصادی که اکنون غالباً از طریق بازار انجام میشود  بشمار میرفت.

      بعضی از اقتصاد دانان مانند آدم اسمیت (پدر علم اقتصاد) اقتصاد را علم ثروت مینامد . به عقیده این گروه ، اقتصاد علمی است که تولید، مصرف و توزیع ثروت را بررسی میکند. بعد از اسمیت، دیوید ریکاردو هدف اساسی علم اقتصاد را " توزیع ثروت" میداند و به توزیع ، بیشتر از تولید اهمیت میدهد . بعد از ریکاردو ، جان استوارت میل علم اقتصاد را "بررسی ماهیت ثروت از طریق قوانین تولید و توزیع" خواند ولی این تعریف به دلیل محدودیت های که داشت در اواخر قرن نوزدهم رد شد .

آلفرد مارشال اولین اقتصاد دانی است که مسئله رفاه را در علم اقتصاد مطرح کرد . او هدف اقتصاد را رفاه انسان ، و ثروت را وسیله برای رسیدن به این هدف میدانست و معتقد بود که اقتصاد از یک طرف با مطالعه در مورد ثروت و از طرف دیگر با مطالعه در باره رفاه انسان سرو کار دارد و اهمیت مسئله دوم زیاد تر از اهمیت مطلب اول است . در مجموع اقتصاد عبارت از مطالعه رفتار انسان در جریان عادی زندگی یعنی کسب درآمد است.

      آرتور پیگوو موضوع علم اقتصاد را مربوط به چگونگی پیدایش پول و تأثیر آن بر فعالیت های اقتصادی میداند . فریدریش وان هایک و کنت بولدینگ علم اقتصاد را بصورت مطالعه و طرز تعیین قیمت ها د بازار و مبادله کالا تعریف کرده اند . بعداً لیونل رابینز علم اقتصاد را به عنوان علم تخصیص اقتصادی منابع کمیاب تولید تعریف میکند .

مارگت میگوید : اقتصاد جدید باید نشان دهد که چگونه تحولات سیستم، یعنی اقتصاد جامعه روی کردارها و تصمیمات افراد اثر میگذارد و ... و بلاخره لودویگ وان علم اقتصاد را منطقی برای اتخاذ تصمیمات عقلائی در شرایط کمیابی و چه در شرایط فراوانی میداند. حساب عقلائی و منطق اقتصادی از نظر این اقتصاد دان اتخاذ روشی است که منابع در دسترس را طوری تخصیص دهد که خواست های انسانی که دارای اهمیت اساسی است ارضاء شوند. وی معتقد است که هیچ دلیلی وجود ندارد که منابع موجود بدون در نظر گرفتن خواست های اساسی در جهت ارضاء خواست ها غیر اساسی بکار بیفتد بدین ترتیب، منطق اقتصادی در واقع چگونگی ترکیب و تخصیص عوامل کمیاب تولید به منظور ایجاد کارآئی اقتصادی و حداکثر رضایت خاطر در جامعه اقتصادی میباشد .

      بنابرین، بطوریکه مشاهده میشود تعریف علم اقتصاد در تاریخ عقاید اقتصادی به اندازه متنوع شده است که گاهی برخی از اقتصاد دانان ترجیح میدهند که درین مورد سکوت کنند و حتی یکی از آنها بنام جاکوب واینر پیرامون تعریف علم اقتصاد اینطور اظهار نظر میکند: "اقتصاد کارهای است که اقتصاد دانان انجام میدهند."

       این تعریف بطور آشکار در چارچوپ یک استدلال بسته قرار دارد ، زیرا سوالی که خواننده بلا فاصله طرح میکند اینست که "اقتصاد دانان چه کارها را انجام میدهند؟" لیکن منظور واینر از این تعریف اینست که مشکلاتی را که در راه ارائه تعریفی دقیق از علمی که آنقدر به مرور زمان تغییر کرده است، نشان دهد. آخرین تعریف علم اقتصاد تعریفی است که توسط پل ساموئلسون ارائه شده است که بنظر مرسد مناسب و جامع باشد. درین تعریف ، ساموئلسون از تعریف رابینز الهام میگیرد و معتقد است : "علم اقتصاد عبارت از بررسی روش های است که بشر به وسیله پول یا بدون آن، برای تخصیص منابع کمیاب به منظور تولید کالاها و خدمات در طی زمان و همچنین برای توزیع آنها بین افراد و گروه ها در جامعه به منظور مصرف در زمان حال و آینده انتخاب میکند. " 

      بطور کلی میتوان گفت که اقتصاد ویا تفکر اقتصادی زاده دو پدیده متناقض است: یکی از آن پدیده ها احتیاج و دیگرش منابع است. انسان موجود نیازمند است احتیاج و خواهشات انسانها را نامحدود بوده ولی منابع موجود جهت ارضاء نیازها محدود میباشد. پس اقتصاد میاموزاند تا چگونه از منابع محدود جهت رفع خواهشات نا محدود استفاده  اعظمی نمائیم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد